loading...
آمانا
علمی بازدید : 78 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

مزاج شناسی حالات روحی و روانی

 

کیفی

ت

حالات روانی

گرم وخشک

خشم

گرم وخشک

هیجان

گرم وتر

نگرانی

سرد و تر

ترس

سرد و خشک

افسردگی

سرد و خشک

غم

سید اسماعیل جر جانی :اثر حالات روحی روانی در افراد بیشتر و سریعتر از خوردنیها و نوشیدنیها و دیگر اصول ضروری برای حیات است .

طب سنتی در کنار دیگر عوامل مو ثر در سلامتی و تعادل انسان ، در درمان بیماری، به حالات روحی و روانی فرد، توجه لازم را دارد.

سید اسماعیل جرجانی: شناختن و بکار گرفتن فواید و ضررهای حالات روحی روانی، اصلی بزرگ در حفظ سلامتی و درمان بیماریها می باشد .

هر کس با توجه به مزاج خود قادر خواهد بود حتی المقدور عواطف و حالات روانی خود را کنترل کرده، یا از قرار گرفتن در شرایط بوجود آورنده  و یا تشد ید کننده اجتناب کند .

مثال :

شخص صفراوی مزاج (گرم و خشک ) باید از قرار گرفتن در شرایطی که موجب هیجان و یا خشم او شود ، حتی المقدور اجتناب کند ویا شخص سوداوی مزاج (سرد و خشک ) باید از قرار گرفتن در شرایطی که باعث تشدید غم و اندوه می شود ، جدا پرهیزکند .


علمی بازدید : 179 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

درجات در مزاج شناسی

 در بحث مزاج شناسی علاوه بر چهار فاکتور، گرم،سرد، تر و خشک، لازم است به درجه بندی هر کدام نیز توجه داشته باشیم.

هر مزاج در چهار درجه یا گرم است و یا سرد و در عین حال می تواند در چهار درجه هم خشک و یا تر باشد.

درجه یک، شروع از کمتر و بالا ترین درجه خشکی و تری و یا سردی و گرمی چهار است .

مثا ل :

سیب گرم در اول و تر در دوم است . زرشک گرم در اول و خشک در سوم است . قارچ سرد در سوم و تر در سوم است . ازگیل سرد در سوم و خشک در اول است .

 جهت مشاهده نمودار درجات در مزاج شناسی اینجا را کلیک کنید.


علمی بازدید : 135 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

خواص شلغم و پیاز

خواص شلغم

شلغم داراي قند طبيعي و منيزيم زيادي است و از همين جهت نيرو بخش بوده و اسکلت را محکم مي سازد . شلغم داراي فسفر است و خوراک مغز و اعصاب مي باشد و اعصاب را تسکين مي دهد و تقويت مي نمايد و کبد را اصلاح کرده و بيماري آنرا شفا مي بخشد.

شلغم داراي روبيديم است که يک ماده راديو اکتيو بوده و تاثير نيکويي در سلامتي داشته جواني را پايدار مي سازد . شلغم با اينکه داراي قند است در درمان بيماري قند بسيار موثر است مخصوصا" چنانچه آب آن را گرفته بنوشند زودتر اين بيماري را شفا مي دهد.

پخته شلغم سينه را نرم مي کند و قوه بينايي را زياد مي نمايد ، شلغم اشتها آور است و نيروي شهواني را تقويت کرده مني را زياد مي نمايد . شلغم ادرار را زياد مي کند ، اين خاصيت در برگهاي نازک آن بسيار است ولي برگ شلغم دير هضم مي شود و توليد نفخ مي نمايد.

آب شلغم

استفاده از انسولين هاي گياهي به طور خام نتيجه بهتري دارد و مخصوصا" نوعي که در شلغم است در اثر پختن از بين مي رود ، شلغم براي معالجه مرض قند بسيار مفيد است زيرا مي توان آن را خام خورد و همچنين ممکن است آب شلغم را گرفته و با مايعات ديگر مخلوط کرده و نوشيد تا گوارا تر باشد.

خواص پياز

پياز خام يکي از غذاهاي ضد عفوني کننده است و معده و روده ها را از گوشت پاک مي کند و داراي انسولين نباتي است و مرض قند را معالجه و از ابتلا به آن جلوگيري مي کند.

هر شخص سالم که بخواهد سلامتي خود را حفظ کند بايد در 24 ساعت با غذاي خود در حدود 40 گرم پياز بخورد.

پياز داراي گوگرد است و براي رشد موهاي بدن بسيار لازم است . پياز داراي ويتامين هاي مختلف مخصوصا" ويتامين ث بوده و از رقيق شدن خون جلوگيري مي کند . پياز داراي فسفر است ، غذاي مغز و مشوق امور آميزشي است ، پياز آهک دارد و استخوان بندي و دندانها را محکم کرده و از نرمي استخوان جلوگيري مي کند.

در پياز آنزيم مخصوصي است که اشک را زيادتر و ترشحات داخلي غدد اشک که ضد سرطان است را زياد مي کند . پياز اشتها به غذا و شهوت را زياد مي کند.

نویسنده : دکتر جزایری


علمی بازدید : 55 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

معرفی مراکز در مانی طب سنتی(1)

در مانگاه طب سنتی ایران: آدرس: تهران خیابان ایتالیا جنب بیمارستان مصطفوی خمینی پلاک۱۷  تلفن: ۸۸۹۵۴۴۱۴-  یکشنبه،چهار شنبه ،ساعت ۱۴-۱۸

 

سید علی ابو الحبیب: آدرس: تهران خیابان رسالت بین سر سبز و دردشت عطاری ریحان .تلفن:  ۷۷۸۰۵۱۵۲-۷۷۸۰۸۸۸۸ 


علمی بازدید : 70 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

بطیخ - خربزه

مزاج:

در اول دوم سرد و در آخر دوم تر است . بذر خشك كرده آن رطوبت بخش نيست و در اول خشك كنندگي است. ريشه اش خشكي آور است.

خاصيت:

خربزه رسيده، لطيف و كال آن متراكم است . مزاج خربزه نارسيده مزاج خيار است و به هر حال بازكننده است. گرمك از حيث خلط از ساير انواع خربزه بهتر است و گوشت آن زداينده است و بويژه تخمش بسيار جلا دهنده است . خربزه رسيده و نارسيده هر دو زداين ده و تخم آن بيشتر زداينده است . خربزه با هر خلطي كه در معده باشد مي سازد و تبديل به آن خلط مي شود . خربزه بيشتر ميل به بلغم شدن مي كند تا صفرا و سودا شدن . گرمك زود تغيير نمي كند.

آرايش:

خربزه و بويژه پوست و مغز آن پوست را پاك كند . در برداشتن لكه هاي سياه و لكه هاي سفيد پوست و التهاب پوست نافع است و اگر مغز آن را چنانكه هست با آرد گندم خمير كنند و در آفتاب خشك كنند نافع تر است.

چشم:

پوستش را بر پيشاني چسبانند نَزلَه هاي چشم را منع مي كند و بسيار داروي خوبي است.

اندامان غذا:

خربزه عموماً و بويژه ريشه اش قَي آ ور است . دو دِرهم يا يك بولوس شربت آن به آساني قَي را تحريك مي كند. خربزه اگر خوب هضم نشود قَي آور و مسهِل گردد . گرمك ديرهضم است مگر اين كه با همه محتوياتش تناول شود . گرمك از خربزه مغذّي تر و خلط آن بهتر است . خربزه را بايد بعد از خوردن طعام خورد كه در غير اين صورت دل را به هم زند و قَي آرد . بهتر آن است كه بعد از خربزه كسي كه گرمي دارد سكنجبين خورد و كسي كه رطوبت آن زياد است كندر يا زنجبيل پرورده يا شراب كهنه ريحاني.

اندامان دفعي:

كال و رسيده آن مدر بول است و درمان براي سنگ مثانه و كليه ولي به شرطي كه سنگ، ريز باشد و در خرد كردن سنگ كليه ويژگي دارد . گرمك كمتر ادرارآور است و شيرين تر است و از خربزه زودتر به معده مي رسد و بويژه اگر گرمك نرم باشد.

زهرها:

اگر خربزه در معده فاسد شود، سم گردد و هرگاه گراني معده حس شود بايد به سرعت معده را خالي كنند و به هر وسيله اي باشد استفراغ نمايند

مزاج:

در اول دوم سرد و در آخر دوم تر است . بذر خشك كرده آن رطوبت بخش نيست و در اول خشك كنند گي است. ريشه اش خشكي آور است.

خاصيت:

خربزه رسيده، لطيف و كال آن متراكم است . مزاج خربزه نارسيده مزاج خيار است و به هر حال بازكننده است. گرمك از حيث خلط از ساير انواع خربزه بهتر است و گوشت آن زداينده است و بويژه تخمش بسيار جلا دهنده است . خربزه رسيده و نارسيده هر دو زداين ده و تخم آن بيشتر زداينده است . خربزه با هر خلطي كه در معده باشد مي سازد و تبديل به آن خلط مي شود . خربزه بيشتر ميل به بلغم شدن مي كند تا صفرا و سودا شدن . گرمك زود تغيير نمي كند.

آرايش:

خربزه و بويژه پوست و مغز آن پوست را پاك كند . در برداشتن لكه هاي سياه و ل كه هاي سفيد پوست و التهاب پوست نافع است و اگر مغز آن را چنانكه هست با آرد گندم خمير كنند و در آفتاب خشك كنند نافع تر است.

چشم:

پوستش را بر پيشاني چسبانند نَزلَه هاي چشم را منع مي كند و بسيار داروي خوبي است.

اندامان غذا:

خربزه عموماً و بويژه ريشه اش قَي آ ور است . دو دِرهم يا يك بولوس شربت آن به آساني قَي را تحريك مي كند. خربزه اگر خوب هضم نشود قَي آور و مسهِل گردد . گرمك ديرهضم است مگر اين كه با همه محتوياتش تناول شود . گرمك از خربزه مغذّي تر و خلط آن بهتر است . خربزه را بايد بعد از خوردن طعام خورد كه در غير اين صورت دل را به هم زند و قَي آرد . بهتر آن است كه بعد از خربزه كسي كه گرمي دارد سكنجبين خورد و كسي كه رطوبت آن زياد است كندر يا زنجبيل پرورده يا شراب كهنه ريحاني.

اندامان دفعي:

كال و رسيده آن مدربول است و درمان براي سنگ مثانه و كليه ولي به شرطي كه سنگ، ريز باشد و در خرد كردن سنگ كليه ويژگي دارد . گرمك كمتر ادرارآور است و شيرين تر است و از خربزه زودتر به معده مي رسد و بويژه اگر گرمك نرم باشد.

زهرها:

اگر خربزه در معده فاسد شود، سم گردد و هرگاه گراني معده حس شود بايد به سرعت معده را خالي كنند و به هر وسيله اي باشد استفراغ نمايند

 منبع : قانون - کتاب دوم - حرف ب


علمی بازدید : 85 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

هدف طب - ابوعلی سینا

از آنجا كه هدف علم طب پژوهش در تن آدمي است كه آيا سالم است و يا از سلامت برخوردار نيست و از آنجا كه شناخت و علل  هر دو حالت تندرستي و بيماري براي پزشك لازم است، پس بايسته است كه علل و موجبات تندرستي و بيماري بررسي شود.

اين موجبات ممكن است آشكار باشند و يا نهان، يعني ديده نشوند و يا حس و درك نگردند و بايد از روي عوارضشان به آن ها پي برد. پس لازم است عوارضي را كه در حالات تندرستي و يا بيماري بر بدن روي مي آورند بخوبي شناخت. در علوم حقيقي بيان شده است كه شناخت هر چيز مشروط به معرفت ما بر منشاء و علل آن است، به شرطي كه منشاء و علل به طور آشكار خودنمايي كنند و گرنه بايد آن را از طريق رويدادها و ويژگي هاي ذاتي آن كشف كرد.

علل چهارگونه اند: مادي، فاعلي، صوري و تمامي

علل مادي: مقياس هايي  هستند كه با آن حالت تندرستي و بيماري را مي توان سنجيد . نزديكترين چيز براي اين سنجش اندام يا روح  است و بعد از آن اَخلاط و سپس اركان. اين دو يعني اَخلاط و اركان عناصر اربعه حاصل از تركيب هستند با این كه تغيير حالت هم در آن ها حاصل مي شود. هرچه بدين منوال باشد سرانجام به نوعي وحدت مي انجا مد و اين وحدت يا مزاج است و يا هيئت شكل مزاج از استحالت پديد مي آيد و هيئت به حسب تركيب ايجاد مي شود.

علل فاعلی: علل فاعلي موجبات و عواملي است كه تن آدمي را نگه مي دارند و يا تغيير مي دهند مانند هوا و متعلّقات آن، غذاها، آب ها، آشاميدني ها، تخليه، احتقان، احتباس، محيط زيست، مسكن، فعاليت و استراحت تن و روان، خواب، بيداري، تغييرات سنين عمر، جنسيت، پيشه، عادات و چيزهاي ديگري كه با تن آدمي در تماس هستند و با طبيعت سازگار يا ناسازگارند.

علل صوري (شكلي) : اين علل عبارتند از: مزاج ها، قوائي كه بعد از مزاج ها پديد مي آيند، و آميزه هاتركيب ها  

علل تمامي (غائي):  علل تمامي عبارتند از كنش ها. در شناخت كنش ها شناسايي قوا و روح هايي كه حامل آن قوا هستند لازم است، و بعداً در باره آن ها بحث خواهيم كرد. اينها موضوعات صنعت طب هستند، از آن جهت كه چگونگي صحت و سقم بدن از روي آن ها مورد بررسي قرار مي گيرد . اما از جهت تكميل اين جستجو كه همان برقراري بهبودي و رفع بيماري است، لازم است موضوعات ديگر و علل و اسباب ديگري نيز به حسب اوضاع و اسباب و آلات اين دو حالت (بهبودي و بيماری)، مد نظر قرار گيرد، از اين قبيل است: انتخاب نوع غذا و آشاميدني، كيفيت هوا، نگهداري اعتدال در فعاليت و استراحت، تداوي به وسيله دارو و درمان هاي فيزيكي. همه اين موجبات، در ا شخاص سالم و بيمار و حد واسط آن ها، از نظر پزشك سهمي بسزا دارند . حالت حدواسط بين بيماري و بهبودي را بعداً ذكر مي كنيم و نشان مي دهيم كه هيچ حد واسطي در اين بين وجود ندارد و چرا اين حد واسط به شمار آمده است.

دامنه علم طب:

بعد از بيان مطالب بالا به اين نتيجه  میرسيم كه دامنه علم طب، پژوهش درباره عناصر، مزا جها، خلطها اندامهاي ساده، اندامهاي مركب، روحها، قواي طبيعي و حيواني و نفساني، كنشها، حالات تندرستي و بيماري، حد واسط بين آنها و علل آنها مانند خوردنيها، آشاميدنيها، آب و هوا، مناطق مسكوني، خانه های مسكوني، تخليه، احتقان، مشاغل، عادات، حركات بدني و نفساني، آرامش، سنين عمر، جنسيت، اثر عوامل خارجي بر جسم، انتخاب مواد خوراكي و آشاميدني، استنشاق هواي مناسب، برنامه فعالیتها و استراحتها، درمان به وسيله داروها و درمانهاي فيزيكی است.

پزشك به اقتضاي حرفه اش، به منظور حفظ بهبودي و درمان رضايت بخش بيماري، بايد برخي از اين امور را تنها به تصور علمي خود درك كند و به مشاهده خود چنين اعتقاد پيدا كند كه نتيجه گيري هاي وي از طرف يكي از علماي طبيعي پذيرفته شده است، و در باره برخي ديگر از اين امور بايد به وسيله حرفه خود، دليلي بر وجود آن حالت داشته باشد . در اين زمينه ها هرآنچه به مثابه اصول (مبادي) به شمار مي روند بر پزشك است كه: از مشاهده و نتيجه گيري آن پيروي كند، زيرا مبادي علوم، جزئي بي چون و چراست و در مورد اين جزئيات در علوم ديگر و قديم تر دلائل و بياناتي آورده شده است و مي دانيم كه منشاء همه علوم به سوي حكمت اولي اوج مي گيرد، و آن حكمت اولي را علم ماوراءالطبيعه مي نامند . اگر شخص پزشك  نمایی گفتاري ديگر در حقّ اثبات عنصرها و مزاج ها و نتايج آن ها كه موضوع علم طبيعي است، داشته باشد د ر واقع دو اشتباه مرتكب شده است: نخست آنكه مسائلي را به علم طب، نسبت مي دهد كه در آن وجود ندارد، دوم اين كه مي پندارد چيزي را كشف كرده است در حاليكه نكته تازه اي را بيان نكرده است. وظيفه پزشك آن است كه از كيفيت يك حالت، به علل، پي برد و اگر نتواند به وسيله معاينه مقدماتي، چگونگي حالت را دريابد از حرفه خويش استمداد جويد و پرسش ها و پاسخ هاي، زير را در نظر گيرد:

آيا علّت مورد نظر از عناصر است ؟

 در اين صورت اين عنصر در چه حدي موثر است ؟  اگر مزاج، علّت آن است كيفيت و كميت آن كدام است؟  شايد هم اين علّت از اَخلاط است كه باز نوع خلط و اندازه آن كدام است ؟  و يا اين كه علّت از قواها است و در اين صورت اندازه آن ها چقدر است ؟ و سرانجام، ممكن است از ارواح باشد و در اين حالت تا چه اندازه و در كجا ست ؟

پايداري و تغيير هر حالتي كه ممكن است به صورت علّت در نظر گرفته شوند، باز لازم است مقدار آن معلوم شود. همچنين پزشك بايد اندام ها و وظايف آن ها را به و سيله تشريح و حس (بررسي، مطالعه و مشاهده) بشناسد و آنچه كه لازم است پزشك در ذهن خود تصور نمايد و بر آن دليل بياورد، بيماري ها و موجبات جزئي و علائم آن بيماري ها است و بايد بداند كه بيماري چگونه برطرف مي شود و تندرستي چگونه پايدار مي ماند. بر پزشك است كه: در اين سنجشها دقيق بوده، معاینه اش هم همه جانبه باشد، دليل نتیجه گیريهاي خود را در باره علل (بيمار يهاي نهاني به تفصيل و صراحت بيان كند) اما اگر خود جالينوس هم بخواهد دليل بر قسم اول بياورد، نشايد به عنوان يك پزشك به آن دليل، توسل جويد، بلكه سزاوار است خود را چون فيلسوفي معرفي كند كه در باره علوم طبيعي طبيعيات سخن مي گويد. همچنين است اگر فقيهي بخواهد به اثبات برساند كه پيروي از اِجماع واجب است نبايد اين سخن را به عنو ان اين كه فقيه است از او شنيد، بلكه از آن روي كه قائلي سخن ميگويد، ولي پزشك از آنجا كه پزشك است و فقيه از آنجا كه فقيه است، براي هيچ يك ممكن نيست كه دليل خود را در مدّعاي خود قاطع بداند و گرنه دور و تسلسلي به وجود مي آيد.

منبع :کتاب قانون


علمی بازدید : 51 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سنگها و خواص آنها (2 ) - عقیق

برای معرفی سنگها سعی می کنم ابتدا با سنگهایی که کار برد بیشتری در بین ما دارند شروع کنم.منبع اصلی من کتاب سنگها و خواص اعجاب انگیز آنها :اثر موحد ابطحی ، مخزن الدویه:اثر عقیلی خراسا نی، کتاب قانون: اثر ابو علی سیناو مطالب جمع آوری شده از خانم زهرا دباغچیان است و مطالب دیگر........می باشد.

نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که در طب سنتی ، اگر از خواص گوناگون سنگها صحبت می شود، منظور تنها حمل کردن آن با شخص استفاده کننده نمی باشد،بلکه زمانی با استفاده از سائیده آنها، یا استفاده از همجواری آنها با آب،یا طبخ انها که در هر ستگ متفاوت  می باشد، یا استفاده کردن آنها همراه با ادویه های خا صی می باشد. وطب هندی (آیورودا) از خواص سنگها در باز کردن چا کراها استفاده می شود.

 

عقیق:

عقیق معمولا به خاطر ماده ای که لایه های آن را تشکیل می دهد به رنگهای آبی- سفید- خاکستری- قهوه ای- قرمز- سبز- زرد- سیاه- سرخ- دیده میشود.بهترین آن سنگی است که صاف و شفاف باشد.معمولا عقیق یمن معروف است.

 در هند و نپال و تبت از عقیق برای حمایت از خود و پیشگویی استفاده می کردند. در زمانهای گذشته برای درمان بیماریها عقیق را در ظرف آبی می گذاشتند و آب آن را به بیمار خود میدادنند.

خواص در مانی عقیق:

عقیق سنگی عالی برای برقراری مجد د و تعادل و هماهنگی در بدن ،ذهن و روح است ،برای جلوگیری از خونریزیهای شدید ، به ویژه برای زنان بسیار مفید است .عقیق انرژی فراوان دارد و علاوه بر زودودن انرژیهای منف از محیط ،سبب پاکسازی هاله از انرژیهای منفی می شود.و برای تعالی روح و شادابی و آرامش آن و بر طبف سدن غم و ناراحتی های روحی بسیار موثر است.

عقیق در دوم سرد و در دوم خشک است. آشامیدن دو دانگ (تقریبا 8/0 گرم) نرم سابیده آن به تنهایی یا با شربت سیب جهت تقویت دل و رفع خفقان و به تنهایی یا با ادویه حابس خون جهت بند آوردن خون مخصوصا خون حیض که به هیچ وجه بند نیاید ،نافع است.(مخزن الدویه)

عقیق آبی:

این عقیق برای متعادل کردن ناحیه گتوست، اما در نظم بخشیدن به چاکرای قلب ، چشم سوم و تاج بیز کارایی دارد .عقیق آبی سنگی است بسیار آرامش بخش برای ذهن، و فبد به آگاهی های ماورایی دست می یابد. عقیق آبی، تر میم استخوانها را تسریع می بخشد.

عقیق سبز:

با ناحیه قلب در ارتباط است و آن را می گشاید و فعال و انرژی زاست. از دردهای احساسی می کاهد و روابط به هم ریخته را سامان می دهد . وحسادت و پرخاشگری، ناسازگاری، خودخواهی، و رنج را به عواطفدمثبت، تبدیل می کند. این سنگ با تحریک کبد به خارج کردن سم از بدن کمک می کند . برای کودکان که از کابوسهای شبانه رنج می برند مفید است.این ینگ در درمان و ترمیم اندامها ، مشکلات ناباروری، اختلالات ریه و تیموس و خستگی های ذهنی و جسمی است.

عقیق آ تشی:

این عقیق، رابطه نزدیکی با ناحیه ریشه دارد . برای از بین بردن ترس مفید است و استفاده به شورت گردنبند،سبب محافضت می شود. این سنگ کهنه گی را از بین میبرد و سبب زایش و تازگی می شود، موانع را از سر راه بر میدارد> سنگی انرژی زا ست که می تواند هنگام خستگی استفاده شود.

 


علمی بازدید : 47 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

فهرست موضوعی کتاب قانون

فهرست                                                                         صفحه

پيشگفتار......................................................................... 7 1ـ تصحيح نسخه قانون...................................................... 11 نسخ مورد استفاده از قانون............................................... 13 منابع فرعي در تصحيح قانون.............................................. 25 اشاره به  افتادگي از نسخه قانون....................................... 25 شيوه تصحيح نسخه قانون................................................ 26 منابع فرعي در ترجمه و فهم قانون...................................... 28 3. استفاده از پاورقي و پرانتز  براي توضيح متن قانون  ...........  29 4. جايگاه تشريح اعضاي بدن در طب................................... 30 تشريح و ريشه اختلافات آن.............................................. 32 نقدي بر ترجمه قانون...................................................... 40 متن عربي............................................................. 264-61  مقدمه...................................................................... 277 كتاب اول: «كلّيات علم طبّ» فن اوّل از كتاب اوّل: تعريف علم طب و موضوعات آن ازامور طبیعه. 281 اين فن مشتمل بر شش آموزش است............................ 281 آموزش اوّل: درتعريف علم طب و موضوعات آن فصل اول: تعريف علم طب........................................... 283 اشكال به تعريف علم طب.......................................... 285 فصل دوم: موضوعات علم طب................................... 286 اسباب چهارگانه..................................................... 286 1. سبب مادي...................................................... 287 2. سبب فاعلي................................................... 287 3. سبب صوري................................................... 288 4. سبب غايي.................................................... 288 1. بخش نظري................................................... 289 2. بخش عملي................................................. 290 آموزش دوم: اركان و آن يك فصل است فصل: اركان...................................................... 295 آموزش سوم: مزاج‎ها و آن شامل سه فصل است فصل اول: تعريف مزاج......................................... 301 «اعتبارات هشتگانه مزاج»................................. 303 اعتدال مزاج بين اعضاي بدن............................... 308 مزاج داروها..................................................... 309 مزاج‏هاي ساده و مادي..................................... 313 چگونگي پيدايش بيماري با سوء مزاج مادي 314 فصل دوم: مزاج اعضا........................................ 314 گرم‏ترين اعضاي بدن........................................ 315 سردترين اعضاي بدن...................................... 316 مرطوب‏ترين اعضاي بدن.................................. 317 خشك‏ترين اعضاي بدن................................... 319 فصل سوم: مزاج‎هاي سن و جنسيت............... 320 اختلاف طبيبان درباره مزاج كودك  و جوان ..........321 نظريه جالينوس در اين باره............................ 322 تفاوت جنسيت در نوع مزاج........................... 327 آموزش چهارم: اخلاط و آن دو فصل است...................................... 329 فصل اوّل: ماهيت خلط و اقسام آن................. 331 رطوبت‎هاي موجود در بدن........................... 332 اصناف رطوبت‎هاي ثانوي و غير زايد............... 332 اجناس چهارگانه اخلاط.............................. 333 خون:.................................................... 333 بلغم:................................................... 335 صفراء:................................................. 340 صفراي غير طبيعي................................ 341 سوداء................................................. 343 سوداي غير طبيعي.............................. 344 فصل دوم: چگونگي به وجود آمدن خلط‎ها در بدن 349 اسباب چهارگانه توليد خلط در بدن........... 353 خلط خون........................................... 353 خلط صفراء......................................... 353 خلط بلغم........................................... 353 خلط سوداء........................................ 354 دلايل افزايش سوداء در بدن................... 355 علايم افتراقي براي  تشخيص مزاج سوداوي 357 فضولات و مواد دفعي گوار..................... 358 استفراغ صاحبان اخلاط رقيق............... 358 اسباب تحريك اخلاط در بدن................. 359 نقش تخيلات در تحريك اخلاط.............. 359 آموزش پنجم: در يك فصل و پنج گفتار فصل اول: حقيقت عضو و اقسام آن...... 363 فهرست اعضاي مفرد بدن.................. 363 فوايد وجود غشا‎ها در بدن................. 367 تقسيم ديگري براي اعضاي بدن.......... 368 تقسيم اعضاي بدن.......................... 371 تقسيمي از جالينوس...................... 373 تقسيم اعضا به اعتبار ماده............... 374 نقش خون ايام عادت در جنين........... 375 تفاوت اعضاي منوي و اعضاي دموی.... 376 تقسيم اعضا به اعتبار مبدأ عصب...... 377 منشأ رويش پرده‏هاي احشايي......... 377 اعضاي ليفي بدن و چگونگي حركت آنها. 378 تقسيم اعضاي عصب‎گونه بدن........... 380 آخرين تقسيم درباره اعضاي بدن....... 381 فايده:......................................... 382 گفتار نخست: استخوان‎ها.............. 383 و آن شامل سي فصل مي‏ب........... 383 فصل اول: گفتاري عمومي درباره استخوان‎ها و بندگاه‏ها 383 تقسيم استخوان‎ها به مجوّف و مصمت.. 384 مفاصل و اقسام آن........................... 385 استخوان‎هاي جناغ.......................... 386 فصل دوم: تشريح كاسه................... 387 درزهاي كاسه سر.......................... 388 اشكال غير طبيعي سر................... 389 فصل سوم: تشريح استخوان‎هاي زيرين كاسه سر 390 فصل چهارم: تشريح استخوان‎هاي فك و بيني 392 بيني و منافع آن........................... 394 تركيب استخوان‎هاي بيني............. 394 فصل پنجم: تشريح دندان‎ها........... 396 فصل ششم: فايده پشت.............. 397 فصل هفتم: تشريح مهره‎ها.......... 398 فصل هشتم: فايده گردن و تشريح استخوان‎هاي آن    401 مفاصل گردن.............................. 403 ويژگي مهره اول گردن................... 405 ويژگي مهره دوم گردن................. 406 فصل نهم: تشريح مهره‏هاي سينه......... 407 فصل دهم: تشريح مهره‎هاي كمر........... 410 فصل يازدهم: تشريح مهره‏هاي خاجي..... 410 فصل دوازدهم: تشريح مهره‏هاي دنبالچه.. 411 فصل سيزدهم گفتار پاياني: فايده پشت. 411 فصل چهاردهم: تشريح دنده‏ها.............. 412 فصل پانزدهم: تشريح استخوان جناغ..... 414 فصل شانزدهم: تشريح استخوان ترقوه... 414 فصل هفدهم: تشريح استخوان كتف....... 415 فصل هجدهم: تشريح بازو.................... 416 فصل نوزدهم: تشريح ساعد.................. 418 فصل بيستم: تشريح مفصل آرنج........... 419 فصل بيست و يكم: تشريح مچ.............. 420 فصل بيست و دوم: تشريح كف دست...... 421 فصل بيست و سوم: تشريح انگشتان...... 422 فصل بيست و چهارم: فايده ناخن........... 425 فصل بيست و پنجم: تشريح استخوان شرمگاه 426 فصل بيست و ششم: گفتاري مختصر در فايده پا  427 فصل بيست و هفتم: تشريح استخوان ران. ......427 فصل بيست و هشتم: تشريح استخوان ساق.. 428 فصل بيست و نهم: تشريح مفصل زانو............ 429 فصل سي‏ام: تشريح استخوان گام................ 430 گفتار دوم درباره ماهيچه‎ها.......................... 435 آن شامل سي فصل مي‏باشد:.................... 435 فصل اول: گفتاري كلي در تشريح عصب، ماهيچه‎ها، وتر و رباط 435 فصل دوم: تشريح ماهيچه‎هاي صورت.......... 436 فصل سوم: تشريح ماهيچه‎هاي پيشاني.... 436 فصل چهارم: تشريح ماهيچه‎هاي كره چشم. 437 فصل پنجم: تشريح ماهيچه‎هاي پلك.......... 437 فصل ششم: تشريح ماهيچه‎هاي گونه....... 439 فصل هفتم: تشريح ماهيچه‎هاي لب.......... 440 فصل هشتم: تشريح ماهيچه‎هاي بيني..... 441 فصل نهم: تشريح ماهيچه‎هاي فك تحتاني. 441 ماهيچه‎هاي بستن دهان....................... 442 ماهيچه‎هاي بازكننده دهان.................... 444 ماهيچه‎هاي جونده............................... 444 فصل دهم: تشريح ماهيچه‎هاي سر......... 445 ماهيچه وارونه كننده سر به جلو............ 445 ماهيچه وارونه‎كننده سر و گردن به جلو. ...446 ماهيچه برگرداننده سر به عقب............. 446 ماهيچه برگرداننده سر و گردن به سوي عقب  447 ماهيچه مايل‎كننده سر به چپ و راست.. 448 فصل يازدهم: تشريح ماهيچه‎هاي حنجره.. 449 تشريح استخوان لامي.......................... 450 ماهيچه‎هاي بازكننده حنجره.................. 450 ماهيچه‎هاي تنگ‎كننده حنجره............... 451 ماهيچه‎هاي بستن حنجره................... 452 فصل دوازدهم: تشريح ماهيچه‎هاي گلو... 452 فصل سيزدهم: تشريح ماهيچه‎هاي استخوان لامي 453 فصل چهاردهم: تشريح ماهيچه‎هاي زبان.. 454 فصل پانزدهم: تشريح ماهيچه‎هاي گردن.. 454 فصل شانزدهم: تشريح ماهيچه‎هاي سينه.. 455 ماهيچه‎هاي منقبض‎كننده سينه............. 456 ماهيچه‎هاي منقبض‎كننده و منبسط‎كننده سينه  456 فصل هفدهم: تشريح ماهيچه‎هاي حركت بازو 458 نوع دوم از ماهيچه‎هاي حركت بازو........... 459 نوع سوم از ماهيچه‎هاي حركت بازو......... 459 فصل هجدهم: تشريح ماهيچه‎هاي حركت ساعد 461 ماهيچه‎هاي بازكننده........................... 461 ماهيچه‎هاي خم‎كننده.......................... 462 ماهيچه‎هاي برگرداننده........................ 463 ماهيچه‎هاي روگرداننده........................ 463 فصل نوزدهم: تشريح ماهيچه‎هاي حركتي مچ 463 ماهيچه بازكننده.............................. 464 ماهيچه خم‎كننده.............................. 464 فصل بيستم: تشريح ماهيچه‎هاي حركتي انگشتان  465 ماهيچه‎هاي بازكننده......................... 466 ماهيچه‎هاي خم‎كننده....................... 466 ماهيچه سوم................................. 468 ماهيچه‎هاي استخوان كف................. 468 فصل بيست و يكم: تشريح ماهيچه‏هاي حركتي پشت 469 ماهيچه‎هاي خم‎كننده به جلو............ 470 فصل بيست و دوم: تشريح ماهيچه‎هاي شكم 471 فصل بيست و سوم: تشريح ماهيچه‎هاي بيضه‎ها 472 فصل بيست و چهارم: تشريح ماهيچه‎هاي مثانه 473 فصل بيست و پنجم: تشريح ماهيچه‎هاي آلت تناسلي    473 فصل بيست و ششم: تشريح ماهيچه‎هاي مقعد 474 فصل بيست و هفتم: تشريح ماهيچه‎هاي حركتي ران    474 ماهيچه‎هاي بازكننده................................. 475 ماهيچه‎هاي خم‎كننده................................ 476 ماهيچه‎هاي مايل‎كننده به داخل................... 477 ماهيچه‎هاي چرخاننده ران.......................... 478 فصل بيست و هشتم: تشريح ماهيچه‎هاي حركتي ساق و زانو  478 ماهيچه‎هاي خم‎كننده.............................. 479 فصل بيست و نهم: تشريح ماهيچه‎هاي مفصل گام  481 ماهيچه‎هاي بالا برنده............................. 481 ماهيچه‎هاي پايين برنده.......................... 481 فصل سي‎ام: تشريح ماهيچه‎هاي انگشتان پا 483 ماهيچه‎هاي كف پايي............................ 483 ماهيچه‎هاي مايل‎كننده.......................... 484 گفتار سوم: تشريح عصب‎ها و آن در شش فصل مي‏باشد: 485 فصل اول: گفتاري ويژه درباره عصب............. 485 فصل دوم: تشريح عصب مغزي و كانال‎هاي آن 487 سبب رويش نيافتن عصب راجعه از نخاع...... 494 سبب رويش از زوج ششم ...................... 494 سبب رويش عصب حركتي زبان از اين موضع 496 فصل سوم: تشريح عصب نخاعي گردن و كانال‎هاي آن   496 علت عصب‎رساني به پرده حاجز از اعصاب گردني 500 فصل چهارم: تشريح عصب مهره‏هاي سينه... 501 فصل پنجم: تشريح عصب مهره‏هاي كمر...... 502 فصل ششم: تشريح عصب خاجي و دنبالچه‏اي 503 گفتار چهارم: تشريح سرخ رگ‎ها و آن پنج فصل مي‏باشد:   505 فصل اول: تعريف سرخ رگ‎ها....................... 505 فصل دوم: تشريح شريان وريدي.................. 505 فصل سوم: تشريح شريان بالارو.................. 508 فصل چهارم: تشريح دو شريان سباتي........... 509 فصل پنجم: تشريح شريان پايين‎رو............... 511 وضعيت قرار گرفتن شريان‎ها با وريدها ..........514 گفتار پنجم: وريدها.................................. 517 فصل اول: تعريف وريدها............................. 517 فصل دوم: تشريح وريد باب......................... 517 فصل سوم: تشريح وريد اجوف و رشته‎هاي بالا آمده از آن  520 وداج ظاهر......................................... 525 وداج غاير.......................................... 525 فصل چهارم: تشريح وريدهاي دست....... 526 فصل پنجم: تشريح وريد اجوف پايين‎رو.. 529

آموزش ششم

درباره قوا و افعال................................ 533 فصل ............................................... 533 گفتار پيرامون قوا................................ 535 فصل اول: سخني كلي پيرامون اجناس نيروها 535 فصل دوم: نيروهاي طبيعي خدمت‏پذير..... 536 توضيح هر يك از اين نيروها.................... 537 فصل سوم: نيروهاي طبيعي خدمت‎رسان.... 540 چهار كيفيت خدمت‎رسان نيروهاي طبيعي. 542 فصل چهارم: نيروهاي حياتي.................. 546 اثبات نيروي حياتي و تمايز آن از نيروي نفساني 547 تمايز نيروي حياتي از نيروي طبيعي............ 548 نيروي حياتي اولين نيرو........................... 549 نظريه طبيبان........................................ 550 فصل پنجم: نيروهاي ادراك‎كننده نفساني.... 552 فصل ششم: نيروهاي نفساني حركتي...... 556 فصل آخر: افعال..................................... 557 منابع مورد مطالعه در ترجمه قانون............ 560
علمی بازدید : 36 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

تغذیه در اسلام

چند نمونه از غذاهایی که به گفته قرآن شفابخش هستند توجه کنید :

1) انجیر :

" والتین و... لَقَد خلقنا الإنسانَ فی أحسَنِ تَقویم " سوره تین آیه (3-1)

سوگند به انجیر ، ما انسان را به بهترین قوام آفریدیم .

و قرآن به دنبال قسم به انجیر و زیتون و سینا و شهر امن مکه می فرماید:

" وَ لَقَد خَلَقنا الإنسان فی أحسَنِ تقویم "

این مسأله نشانگر رابطه ای است بین انجیر و زیتون و امنیت و قوام بدن و سلامتی انسان .

امام رضاu می فرمایند :

" يشد العظم و یَنبِت الشَعر و یذهب بالداء حتّی لا یِحتاج معه الی الدواء "

[1] انجیر استخوان ها را که ( قوام بدن است) استحکام می بخشد و موی را می رویاند و درد را از بین می برد ، تا جایی که با وجود آن به دارو نیاز نیست .

انجیر تازه حاوی 90درصد و انجیر خشک حاوی 24 درصد آب می باشد .

مشخصات گیاه انجیر                                                   Ficus Carical انجیر Fig

اندام مورد استفاده : برگ و میوه

مشخصات گیاه : درختی است که بابرگ های پهن ، بزرگ و پنچه ای شکل ، میوه انجیر از نظر گیاه شناسی محفظه ای گیاهی است که گلهای نر و ماده در درون آن واقع شده اند و موقع رسیدن میوه ، دنباله گلهای ماده و کاسه گل و قسمت تختانی آن گوشتی ضخیم و خوردنی می شود . تکثیر انجیر از طریق خوابانیدن شاخه های آن انجام می گیرد .

خواص درمانی : مقوی نیروی جسمی ، دارای طبیعت گرم ، نیروزا ، رفع کننده خشونت سینه ، درد سینه ، سرفه ، خنک کنندة
قبل ، ملین ملایم ، مسکن حرارت و تشنگی و رفع کننده ورم طحال ، مفید در معالجه بواسیر .

محققان انزیمی را در انجیر به نام فیین کشف کرده اند که در هضم غدا کمک می کند . اخیراً نیز یک ماده شیمیایی ضدسرطانی از انجیر جدا کرده اند . که این ماده در مورد تومورهای بدخیم انسان اثرش خیلی بیشتر و محسوس تر از تومورهای بدخیم موشهای مورد آزمایش بوده است

ترکیبات شیمیایی :

میوه : فیین ، مالیک اسید ، کاروتن ، مواد ازته ، مواد قندی ، پروئوز ، آمینواسید ، تایروزین ، کراوین ، آنزیم لیپاز ، پروتئاز ، سروتی نیک اسید .

مواد معدنی : کلسیم ، آهن ، فسفر و ... ویتامین A ، تیامین ، رایبوفلاوین دیناسین

برگها : برگاتین ، پیسین ، ماده تلخ فیکوسین ، اوره آز ، پاپائین ، تایروزین ، نوعی گلوکوزید ، روتین که حاوی گلوز

طریقه مصرف :

میوه انجیر :

انجیر نیروزا ، مقوی نیروی جسمی ، کمک کننده به هاضمه ، ملین و تسکین دهندة تشنگی و حرارت است .

دم کردة میوه انجیر:

اگر مقداری انجیر را با شنبلیله دم کرده و در چند نوبت به طور منظم مصرف نمائید ، برای رفع خشونت سینه ، سرفه و دردسینه مفید است .

محلول غرغره :

برای رفع ورم حلق ، 50 گرم انجیر زرد را به مدت 15 دقیقه در نیم لیتر شیر بجوشانید ، سپس محلول را صاف کرده و در صورت تمایل آن را شیرین کنید . این محلول برای رفع ورم های حلق به طور مرتب غرغره نمائید ؛ بسیار مفید است .

قهوه انجیر :

مقداری انجیر را بو داده و بسائید و به صورت قهوه در آورید . این قهوه برای سیاه سرفه ، برونشیت ، ذات الریه حاد و نزله تجویز
می شود .

انجیر یا میوه بهشتی :

در قرآن کریم از انجیر تعریف شده حتی به آن قسم خورده شده است . و این کلام آسمانی ارزش انجیر را نشان می دهد .

چه بسا کسانی که در زمستان انجیر را خیسانده و برای اشتها به کودکان خود می دهند . دانش پزشکی به همه این مطالب و تجربیات صحه می گذارد و این واقعیات را از نظر علمی تأیید می کند که انجیر میوه با ارزشی است و از لحاظ تأمین سلامتی برای همه ضروریست .

وجود مقدار زیادی فسفر این حقیقت را نشان می دهد که انجیر در پرورش هوش و حافظه بسیار مفید است . سرشار بودن انجیر از پتاسیم تأمین کنندة سلامتی کودکان ضعیف و کم خون و بی اشتها است . وقتی بدانیم که گذشته از مواد زندگی و حیاتی ، انجیر به مقدار کافی دارای ویتامین B6 , B2,B1,A و ویتامین ث می باشد . آن وقت قبول خواهیم کرد که چرا در کتاب آسمانی ما این میوه این قدر مورد تجلیل قرار گرفته است . انجیر می تواند در بیماران مبتلا به نقرس و عدم کفایت کبد و رماتیسم مزمن مؤثر باشد » .

روایات درباره مصرف انجیر

امام رضاu : "یشّد الغم و العظم" انجیر ، دهان و استخوان را محکم می کند

( محاسن جلد (2)- ص 554 - مکارم الاخلاق- ص198- اصول کافی- جلد6- ص 358- طب الائمه - ص137 )

امام رضاu : " هویجد للقولنج " انجیر برای قولنج خوب است.

( همان )

امام باقرu از امام علیu که فرمودند نقل می کنند : انجیر را بخورید که برای قولنج نافع است. ولی گوشت کاهی را کم بخورید که بدن را از بین می برد و بلغم را زیاد می نماید و نفس روح را غلیظ می کند ( همان ) .

امامu : " اکل الّتین یلین السدود و هو نافع لریاح القولنج "

خوردن انجیر سده های بدن را نرم می کند . برای بادهای قولنج مفید است . بعد فرمود : شبها از آن کم بخورید .

دانشمندان طب می گویند : انجیر مزاج را ملین می دهد دمل های چرکینرا درمان میکند. شیرابه آن را اگر به ریشه دندان بمالند درد را ساکن می کند .

دکتر جزایری می گوید : انجیر کبد را تقویت نموده ، ورم طحال را سرد می نشاند و خوردن آن با گردو مقاومت بدن را در برابر سموم بالا می برد ، بوی بد دهان را از بین می برد .

2) زیتون

« و شَجَرةَ ... للآکلین »

و برایتان درخت زیتون که از کوه طور سینا بیرون می آید رویاندیم و از آن روغن به دست می آید و به مصرف طعام می رسد .

همه محققین معتقدند روغن زیتون بهترین روغن دنیا است . زیتون سبز 70 درصد و زیتون سیاه 73 درصد آب دارد .

در آیات سورة نور 35 ، انعام 99 ، انعام 141 ، نحل 11 ، عبس 21 ، مؤمنون 20، از زیتون یاد شده است .

پیامبر r می فرمایند : « کلوا الذیت و ادهنوا به فأنه من شجرة مبارکة »

« از روغن زیتون بخورید و با آن روغن مالی کنید که از درخت مبارک است[2] »

خواص میوه زیتون

زیتون                       Olea europaeal زیتون  Olive

اندام مورد استفاده : میوه ، برگ ، پوست درخت

مشخصات گیاه : درختی است که همیشه سبز و بدون خزان ، دارای گونه های مختلف .

الف ) olea europaeal : که همان زیتون معمولی است . درختی است بلند با برگهای متقابل چرمی کشیده ، کناره برگ پیچیده ، روی برگ سبز تیره با خالهای سفید و پشت برگ نقره ای مایل به زرد ، گل های آن سفید و میوه آن تخم مرغی شکل است .

ب ) Olea ferruginea : این درخت شباهت زیادی به زیتون معمولی دارد . با این تفاوت که برگهایش بزرگ تر و پشت برگها به رنگ قرمز است . این گونه زیتون در بلوچستان ، ایرانشهر دیده می شود . زیتون اغلب در اوایل خرداد شروع به گل دادن می کند و میوه آن در آذر و دی ماه کاملاً رسیده و دارای رنگ تیره می باشد .

خواص درمانی :

برگ و میوه : کاهنده فشار خون ، مقوی معده ، اشتهاآور ، قابض ، تسکین دهنده دردهای روماتیسم ، نقرس ، درد مفاصل ، تب بر ، ادرارآور ، صفرابر ، ضد دیابت " بهترین آن زیتون سبز است ."

روغن زیتون : روغن زیتون به عنوان یک عامل ضد پیری و ضد سرطان ، کمی ملین ، یک عامل ضد انعقاد خون و انسداد شریانی ، ضد برخی بیماریهای قلبی و کاهنده کلسترول و توتال خون ، رفع کننده قولنج ، دل پیچه ، خارج کننده کرم معده ، خرد کنده سنگ
مثانه ، دفع کننده سنگهای صفراوی ، رفع کننده یبوست مزمن ، افزایش ترشحات ادرار ، حیض ، عرق ، تسکین دهنده درد مفاصل ، سیاتیک ، وسرین می باشد .

در روغن زیتون ترکیبات شیمیایی وجود دارد که تمایل خون به لخته شدن را متوقف می کند . از رسوب کلسترول در شریانی جلوگیری می کند و برای پیشگیری از حمله های قلبی ، حتی بعد از وقوع اولیه حمله برای جلوگیری از حملات بعدی قلب توصیه می شود.

ترکیبات شیمیایی :

مواد قندی ، مواد تلخ ، مواد رزینی ، موم ، تانن ، اسید گالیک ، گلوکوزید ، اولوروپیسین ، لاکتون غیر اشباع ، اولوروپتیک اسید و روغن که عمده در قسمت گوشت زیتون تشکیل می شود  مایعی است به رنگ زرد مایل به سبز ، زلال چسبنده که شامل : اسید سیئولئیک ، اسید والئیک ، اولئین مخلوط با پاسمتین .

طریقه مصرف :

زیتون پرورده : خوردن زیتون پرورده با غذا مقوی معده ، اشتهاآور و قابض می باشد. ایجاد بی خوابی می کند . شهوت را زیاد
می کند و اسراف در خوردن آن باعث کم خونی و لاغری می شود .

ماد میوه زیتون : این ضماد برای رفع پوسته شدن سر مناسب است.

عصاره زیتون : مصرف عصاره آبی رنگ زیتون ، فشار خون را پائین می آورد .

جوشانده برگ زیتون : 20 عدد ( 50 گرم ) برگ زیتون را شسته و در یک لیتر آب به مدت 15 دقیقه بجوشانید و صاف شدة آن را با مقداری قند مصرف نمایید ( به مدت 15 روز ) برای پائین آوردن فشار خون و نقرس و عوارض روماتیسم مفید است .

ضماد برگ زیتون : ضماد برگ زیتون برای ورمهای گرم چشم و التیام زخم سر که بر اثر بریدگی ایجاد شده باشد و هم چنین مخملك مناسب است . این ضماد مخلوط با عسل برای به تحريك  ( آماسی در بین ناخن ها ایجاد و سفید و چرکی می شود و به زبان انگلیسی whittow نامیده می شود ، نافع می باشد.

دمکرده برگ زیتون : 50 گرم از برگ ها را در یک لیتر آب دم کرده و برای رفع تب فنجان میل نمایید. مضمضه با آب دمکردة برگ زیتون برای تسکین درد دندان مناسب است . شستشو با این دمکرده برای زخمهای مقعد و رحم نافع است .

صمغ درخت زیتون: این صمغ مقوی ذهن و حافظه و قوی از کندر است . برای سرفه مزمن و اخراج بلغم و رفع رطوبت جراحتها ( به صورت مرهم روی زخم ها گذارده می شود و موجب رویائیدن گوشت می شود ) مفید است

روغن زیتون : برای کاهش کلسترول خون یک قاشق از روغن زیتون را هر صبح میل نمایید .

موارد دیگر استفاده از آن را فقط نام می‌بریم : 1- زغال شاخه درخت زیتون ، 2- روغن زیتون با سیر ، 3- روغن زیتون و اسطوخودوس ، 4- لوسیون جهت رفع شوره ، موخوره ، خشکی پوست ، رفع چروک و...

( روغن زیتون معمولی : 73 درصد زیتون را اولین مخلوط با پالمیتین شکل می دهد بعلاوه دارای مقداری بسیار کم استئارین آراشیرین یک فیتوستدول و غیره است[3].

زیتون در روایات :

امام رضاu از پیروانش ، از حضرت علیu نقل کرده که رسول خدا r  فرمود :

زیتون را بخور و آن را بر بدنت بمال ؛ زیرا هرکس آن را بخورد و با آن روغن مالی کند ، شیطان چهل روز به آن نزدیک نمی شود .
( عیون الخبار ج2. ص42 )

توضیح : شیطان به معنی همان میکروب است .

امام رضاu از پدرانش نقل نموده که پیغمبر r فرمود : زیتون را داشته باشید ، چون آن سره ( زهره ) را می شکافد ، بلغم را می برد ، پی ها را محکم می نماید ، اخلاق را خوب می کند ، نفس را پاک می گرداند و غم را می برد .

( صحیفه الرضا . ص28 – عیون الاخبار . ج2 . ص35 )

امام صادقu به خوردن زیتون به ام هانی چنین فرمودند :

در یک ظرفی آب و زیتون و نمک بریز و بخور . ( صحیفه الرضا . ص 28 - عیون الاخبار . ج2 . ص35 )

امام علیu فرمودند :

خانه کسی که که سرکه و زیتون در آن باشد ، بی خورشت نیست که آنها خورشت پیامبران است . ( محاسن . ج2  . ص 405

خالد بن نجیح گوید : امام صادقu و ابی الحسن اولu ، نخستین غذایی را که می خوردند ، قلیت سرکه و زیتون بود .

( محاسن . ج 2 . ص 482 )

امام صادق u می فرمود : محبوب ترین غذای رنگی بر رسول خدا r سرکه و زیتون بود که غذای انبیاء است .

( محاسن . ج 2 . ص 472 و 485 )

حلبی می گوید: از امام صادقu درباره غذا پرسیدم ، فرمودند : سرکه و زیتون که هضم کننده است . ( محاسن . ج2. ص472 و 485 )

سلمه فلاسفی درباره غذا از امام صادق u می پرسد : آن حضرت می فرماید : بر تو باد قلیت گوشت ، اگر گوشت نباشد ، پس سرکه و زیتون است . ( محاسن . ج 2. ص 472 و 485 )

الحاق بن عمر گوید: از امام صادق u پرسیدم روغن زیتون بادها را در بدن تحریک می کند ؟ فرمودند : بلکه بادها را طرد و از بدن دور می سازد . ( محاسن . ج2 . ص 472 و 485 )

امام صادقu می فرمایند : " الزیتون یزید فی الماء" یعنی: روغن زیتون نطفه سرد را زیاد می کند .

امام علیu فرمود :

با زیتون روغن مالی کنید ، آن را خورشت کنید که روغن برگزیدگان است ، خورشت اختیار شدگان ، درد و جای قرآن و در دو ملت عظمت یافته ، در حالت روی آوری و رو گردانی مبارک گشته ، بدین جهت هیچ سرفهی با آن ضرر ندارد .

( محاسن . ج2. ص 485-مکارم الاخلاق . ص218

امام رضاu فرمودند : زیتون بوی بد دهان را پاک می کند ، بلغم را می برد ، رننگ را صاف می نمايد، پی ها را محکم می گرداند ، مرض را می برد و خشم را خاموش می کند . ( محاسن . ج2 . ص472 - مکارم الاخلاق . ص218 )

منبع:

 WWW.RAHPOUYAN.CN

 


علمی بازدید : 56 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

اسطو خودوس

گياهي است داراي پرزهاي باريك و سرخرنگ كه به پرز خوشه جو شبيه است و برگ هايش از برگ جو درازتر است و چوب هايش خاكي رنگ و همچون اَفتيمون بي گل است . تركيبش از گوهر خاكي سرد و آتشين لطيف است. مزه اش تند است و به تلخي ميزند.

مزاج:

در درجه اول گرم و در درجه دوم خشك است.

خاصيت درماني:

به وسيله تلخي كه در آن است گُدازنده و لطافت بخش است، تناول آن بند آمدگي ها را باز مي كند،مي زدايد، و اندك قبوضيتي دارد كه بدن و درون را توان دهد و عفونت را جلوگيري مي نمايد.

مفاصل:

آب پز آن دردهاي پي و دنده ها را تسكين مي دهد، شربت آن در مداواي بيماري هاي سرد عصب بهترين دارو است . پس لازم است كساني كه ضعف اعصاب دارند ي ا از سرما به بيماري . عصب دچارند بر اين دارو مداوم كنند.

اندامان سر:

در درمان ماليخوليا و صرع سودمند است.

اندامان غذا:

براي صفرايي مزاجان خوب نيست چون دچار قَي مي شوند. اين دارو تشنگي آور است.

اندامان دفعي:

مجاري بول را استحكام مي بخشد . بلغم و سودا را بيرو ن مي راند كه اين خاصيت ها را جالينوس ذكر ننموده است . نسخه آن عبارت از دوازده كشوت اُسطوخودوس، مخلوط با شراب صاف يا سكنجبين و اندكي نمك است.

منبع : قانون- کتاب دوم -حرف الف


تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 30
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 43
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 112
  • بازدید ماه : 93
  • بازدید سال : 1,568
  • بازدید کلی : 13,606